به عقبتر بازمیگردیم؛ زمانی که شما شمع 18 سالگی را فوت کردهاید! این همان سنی است که مدت زیادی منتظرش بودید تا آن را به یکی از خاطرهانگیزترین سالهای زندگی خود تبدیل کنید. شما به اندازهای بزرگ شدهاید که بتوانید سرنوشت خود را با انتخابهایی درست و منطقی تا اندازهای رقم بزنید. به انسان بالغی تبدیل شدهاید که میتوانید دغدغهها و مسائل تازه و جدیتری را فارغ از فضای کودکی تجربه کنید. از اینجای زندگی به بعد «تصمیم» میگیرید چه کسی باشید تا شخصیتتان را به ثبات و آینده تحصیلی یا کاری خود را به تصور ذهنیتان نزدیک کنید.
در این قسمت از ماگکست، داستان جذاب شهرزاد پاکگوهر را میشنویم. دختری که تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی شیمی دانشگاه شریف تهران آغاز کرد؛ اما در میانه راه به اقتصاد روی آورد.
در این گفتگو به دغدغهها و چالشهای فکری دانشجویانی میپردازیم که میخواهند همانند شهرزاد قصه ما تصمیم بگیرند که زندگی خود را دستخوش تغییری بزرگ کنند.
شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکنیم.
شروع یک آغاز جدید
از مهمترین مسائلی که یک دانشجو با آن مواجه میشود، یافتن دلیلی است تا بتواند مسیری را که از قبل انتخاب کرده، ادامه دهد. همانطور که در ابتدا گفته شد، شما تصمیمات مهم و آیندهسازی را در قالب شخصی 18-19 ساله میگیرید. مهمان ما نیز به این موضوع اشاره و تفاوت دیدگاههای مختلف از منظر یک دانشآموز و دانشجو را اینگونه بیان میکند: «تصورات ذهنی از دانشجو بودن با دنیای پس از مدرسه متفاوت است. بعد از کنکور قرار است چه اتفاقی برای ما بیوفتد؟»
جغرافیا عاملی مهم برای تصمیمات است
یک زندگی معمولی نیازمند حداقلهایی است که انسان به آنها نیاز دارد. در ایران با وجود شرایط حال حاضر بهسختی میتوان این حداقلها را فراهم کرد. بنا بر این شرایط، بسیاری از دانشجویان برای بهبود زندگی خود مهاجرت میکنند. در روایت شهرزاد نارضایتی از شرایط جامعه مشهود است. اما آیا این دیدگاه او به همین منوال باقی میماند؟
همین مسأله باعث شد تا در ادامه صحبت، از او در مورد هدف انتخاب رشته دانشگاهش سؤال کنیم. به ما گفت که تصمیم همیشگیاش مهاجرت از ایران بوده و قصد داشته با تحصیل در رشتهای که انتخاب کرده است، با نمرات ممتاز، پذیرش خود را از دانشگاههای خارج دریافت کند؛ اما گذشت زمان مسیر دیگری را برایش رقم زده است.
آگاهی میتواند مسیر را مشخص کند
با تکمیل روند شکلگیری شخصیت، ما در برابر تحول و دگرگونی با دقت و حساسیت بیشتری واکنش نشان میدهیم؛ در نتیجه دگرگونی برای ما مفهوم پیچیدهتری خواهد داشت. این اتفاق، یعنی تغییر کردن، برای مهمان ما نیز پیش آمدهاست و اینگونه آن را بیان میکند: «من به دنبال چگونه خاص بودن بودم و همین موضوع باعث شد در مورد آنچه میخواستم ادامه دهم، خود را آگاه کنم و بهدنبال کسب اطلاعات بیشتر باشم.»
از او خواستیم از اتفاقی که باعث شکلگیری این تفکر در او شد، به ما بگوید: نقطه عطفی در زندگی من رخ داد که تصمیمم را برای مهاجرت کمرنگ و حس ساختن را در من زنده کرد.
نقطه عطف زندگی شما چیست؟ آیا تجربهای مشابه داشتهاید؟
هیچ راهی قطعی نیست
در دقایق آخر گفتگو پیرامون این مسأله صحبت کردیم که هر آنچه اکنون ما را ساخته، انتخابهای گذشتهمان است؛ اما محصور شدن در تصمیمات گذشته میتواند ما را از رشد بازدارد. اگر در شرایطی قرار داریم که تصمیم و انتخاب حال حاضر ما نیست، آن را تغییر دهیم و سعی کنیم این اندیشه را در ذهن خود پرورش دهیم: پیشرفت، ثمره تغییر است. اگر از شرایط خود راضی نیستم، آن را با موقعیتی بهتر، تغییر میدهم.
شهرزاد دیدگاه خود را درباره تغییر اینگونه بیان میکند: «مدل ذهنیای برای ما تعریف شده که در نتیجه آن، تغییر کردن را بد و ناشایست میدانیم. شاید مسیر آن مشخص نباشد اما ثبات هم نتیجهای نخواهد داشت.»
اما آیا تصمیم به تغییر بهسادگی واژههای روی کاغذ است؟ عوامل بیرونی و درونی چقدر در این ماجرا دخیل هستند؟
برای پاسخ به این پرسشها، بررسی تمام این موضوعات و صحبتهای بیشتر، شنونده قسمت پنجم ماگکست (بخش نخست) باشید.
منتظر ایدهها و نظرات شما شنوندگان ماگکست هستیم.